بیر شاعیر صاف- صاف دولانیر تنهالاردا، شعیر سویله یرك

اما لاكان در ادامه پژوهش دقیقی در آثار " سوسور " زبانشناس نیز می نماید. سوسور ارائه دهنده نظریه جنجالی در باب زبان بود كه " فهم بشر از واقعیت بر كاربرد اجتماعی نشانه های گفتاری استوار است ". وقتی سخن می گوییم یا می نویسیم این امر در زمینه ای از واژگان ، نحو ، گرامر و قراردادها رخ می دهد كه ما از هیچ یك از آن ها آگاه نیستیم اما آن ها حضور داشته و در واقع این ساختار زبان است كه تعیین می كند ما چه می توانیم بگوییم و چه چیزی را نمی توانیم بگوییم. در حقیقت سوژه سخنگو از وجود نظام بی خبر است. " نظریه مطابقت زبان " - Correspondence Theory Of Language" بیان می كرد كه هر واژه یه یك مفهوم ارجاع می دهد كه آن مفهوم نیز خود به یك مرجع ارجاع می كرد. اما سوسور معتقد است كه رابطه ای میان زبان و پدیده های مادی وجود ندارد و بنابر این مفهوم " مرجع " را باید در پرانتز قرار داد. فرضا واژه " صندلی " به عنوان " دال " به مفهومی از صندلی كه در ذهن پس از شنیدن آن شكل می گیرد ارجاع می دهد (مدلول) اما این مفهوم ذهنی یا مدلول در واقع اشاره به هیچ صندلی خاصی در جهان مادی نیست ، به عبارت دیگر آنچه واژه " صندلی " به آن ارجاع می دهد یك صندلی واقعی نیست بلكه صرفا مفهومی از صندلی است. بنابر این نشانه زبانشناختی سوسوری شامل دو جزء است : دال (الگوی صوتی یا تصویر واژه ) و مدلول (مفهوم). در دیدگاه سوسور معنا نه در نشانه های خاص بلكه در ارتباط میان نشانه ها در نظام زبانی مستقر است. معنا از طریق دو محور " جانشینی - Paradigmatic" و " همنشینی - Syntagmatic" حاصل می شود. به عنوان مثال وقتی سخن می گوییم واژه های خاصی را انتخاب و واژه های دیگر را حذف می كنیم مثلا انتخاب صندلی از میان اریكه یا مبل و... . از سویی دیگر این واژه ها تنها با تركیب درست با واژگان قبل و بعدی خود هستند كه معنا می یابند. مثلا در عبارت " من فردا از این شهر می روم " می توان به جای من (تو ، او ، ما و..) را برگزید ، همین طور در مورد باقی واژه ها ، اما تركیب آن ها تابع قاعده نحوی است و " شهر من این فردا از می روم " بی معناست. پس معنا نه فقط به واژه های انتخاب شده كه به جایگاه آن ها در كل ساختار وابسته است. به همین شكل در زبان به عنوان شبكه پیچیده ای از نشانه ها ، هر نشانه جدا از معنای ذاتی اش از طریق جایگاه نسبی اش در نظام كل نشانه ها تعریف می شود.  نشانه به ابژه خاصی در جهان مادی ارجاع نمی دهد بلكه به نشانه دیگری و آن نیز به نشانه ای دیگر ارجاع می دهد و این بازی هم چنان ادامه می یابد ، به عنوان مثال فرض كنید شما معنای واژه ای خاص را نمی دانید و به فرهنگ لغات مراجعه می كنید. در آن جا معنای واژه را با واژه دیگری توضیح داده كه معنای واژه جدید را نیز نمی دانید و باز مجبورید به دنبال معنای واژه دوم بروید و الی آخر.


لاكان با ارائه مثال های جالبی نشان می دهد كه آن چه دال به آن ارجاع می دهد مدلول نیست و مانعی در برابر معنا بین آن ها وجود دارد. آن چه دال به آن ارجاع می دهد تنها یك دال دیگر است. به بیانی دیگر دلالت زنجیره ای است كه در آن هیچ كدام از اجزاء معنا یا مدلول نیست بلكه دالی دیگر است. نهایتا اینكه لاكان نشان داد كه " ناخودآگاه ساختاری مثل زبان دارد " . لاكان برای تكمیل كار خود سراغ مفاهیم " رومن یاكوبسن " روسی رفت. یاكوبسن از دو اصطلاح " استعاره - Metafor" و " مجاز مرسل - Metonymy" به جای محورهای زبانی استفاده كرد.استعاره كاربرد واژه ای به جای واژه ای دیگر است بدون اینكه قیاسی مستقیم در میان باشد و در مقابل مجاز مرسل كاربرد یك جزء به جای كل است. لاكان ارتباطی میان این دو مفهوم یاكویسنی و فرایندهای " ادغام و جابه جایی " فرویدی برقرار كرد. ادغام فرویدی یعنی این كه یك رویا (مدلول ) ممكن است از تركیب " دال " های متفاوتی به وجود آمده باشد و جابه جایی فرایندی است كه در آن معنا از یك نشانه به نشانه دیگر منتقل می شود.

لاكان با بهره گیری از آرای سوسور ، استروس ، یاكوبسن و فروید به نتیجه جالبی می  رسد : ناخودآگاه فرایندی ار دلالت است كه فراسوی تسلط ماست. زبان است كه از طریق ما سخن می گوید ، نه اینكه ما با زبان سخن بگوییم. به این ترتیب لاكان ناخودآگاه را به عنوان كلام " دیگری بزرگ " - The Other- تعریف می كند. دیگری بزرگ زبان است ، نظام نمادین است. حالا می توان تمایزی را لاكان میان " اگو " و " سوژه " قائل می شد بهتر فهمید. " اگو " كاركردی خیالی دارد كه از طریق رابطه سوژه با جسم ساخته می شود و در مقابل سوژه در نظام نمادین ساخته می شود و زبان آن را تعیین می كند. به دیگر سخن " من " در آنچه لاكان " گفتار خالی " می نامد به اگو مربوط می شود و " گفتار كامل " به سوژه مربوط است. دال است كه در زنجیره دلالت ها جایگاه سوژه را تعیین می كند و آن را در جایگاه نمادین تبیین می كند.



گؤنده ریلیب تاريخ شنبه 29 آذر 1393یازار احمد محمدپور