بیر شاعیر صاف- صاف دولانیر تنهالاردا، شعیر سویله یرك

 


كاركرد نشانه شناشی فرهنگ و هنر در دیدگاه رولان بارت

 

 

 چكیده:

كاركرد نشانه شناسی به عنوان دانش مطالعه نشانه ها و فرآیند های تاویلی در مطالعات هنری با وجود اهمیت روز افزون خود در آرای یكی از مهمترین  نظریه پردازان و بنیانگذاران آن یعنی رولان بارت(1980-1915) می تواند مورد پرسش و بررسی قرار بگیرد كه در این مقاله ابتدا با مروری بر پیشینه و رویكردهای موجود به دانش نشانه شناسی و معرفی رولان بارت  و جایگاهش در نشانه شناسی ساختگرا . به بررسی نظریات نشانه شناختی وی با توجه به آثار مهمی همچون عناصر نشانه شناسی و  اسطوره، امروز  و نیز دید گاه های نشانه شناختی وی درباره هنر پرداخنه شده است. در این مقاله بیشتر به دوره ساختگرایی بارت توجه شده تا كاركرد دانش نشانه شناسی در مطالعات هنری از منظر رولان بارت مورد ارزیابی قرار گیرد.      

 

 

واژگان كلیدی:  نشانه شناسی، رولان بارت، نشانه شناسی هنر، ساختگرایی

 

 

مقدمه:

نشانه شناسی به عنوان روش پژوهش در شناخت دلالتها در میانه قرن بیستم همراه با جنبش ساختگرایی بویژه در فرانسه اهمیت چشمگیری پیدا نمود كه بر پایه نشانه شناسی اولیه مطرح شده توسط سوسور قرار می گرفت و در بسیاری از شاخه های علوم و فلسفه مورد استفاده گردید. در زمینه نظریه ادبی، زیبایی شناسی و هنر نیز نشانه شناسی از سوی اندیشمندان اصلی جنبش ساختگرایی مطرح گردید كه در میان آنها رولان بارت نقش اصلی را عهده دار بود.

رولان بارت (1980-1915) یكی از مهمترین متفكران و منتقدان ادبی در قرن بیستم بود كه همواره در جستارهای خود و نظریه پردازی فرهنگی، بر اهمیت نشانه شناسی تاكید می كرد.

این مقاله در پی پرسشی است كه در آثار رولان بارت بیش از همه مشهود است. كاركرد نشانه شناسی در هنر و ادبیات و پدیدار های فرهنگی چیست؟ چرا كه این پرسش در نشانه شناسی همواره مطرح بوده است كه نشانه شناسی نظریه ای كلی است یا روش بررسی؟ و آیا می توان در جست و جوی آرمان شكل گیری علم نقد ادبی و فرهنگی بود (آنچنان كه رولان بارت به گونه ای در پی آن بود). پاسخهای بارت در دوره های مختلف آثارش از ساختگرایی تا پساساختگرایی به پرسش مذكور، اهمیت ویژه ای دارند كه كمك می كند تا فهمی از حدود و جایگاه نشانه شناسی در مطالعات فر هنگی و هنری بدست آید.

بخش اول نوشتار حاضر ابتدا مروری اجمالی است بر پیشینه و رویكردهای موجود به دانش نشانه شناسی و سپس معرفی رولان بارت  و جایگاهش در نشانه شناسی و ساختگرایی تا پسا ساختگرایی. در بخش دوم بررسی نظریات نشانه شناختی وی با توجه به آثار مهمی از وی همچون عناصر نشانه شناسی و  مقاله  اسطوره، امروز و نیز دید گاه های نشانه شناختی وی درباره هنر مطرح می گردد. در این مقاله بیشتر به دوره ساختگرایی بارت توجه می شود و تلاش میگردد تا كاركرد دانش نشانه شناسی در مطالعات هنری از منظر رولان بارت مورد ارزیابی قرار گیرد.  

الف – ملاحظه ای بر دانش نشانه شناسی و جایگاه رولان بارت از  ساختگرایی تا پسا ساختگرایی

شروع نشانه شناسی را به عنوان دانش مطالعه نشانه ها وفرآیند های تاویلی، از كهن ترین ایام تاریخی ذكر نموده اند اما آن دانشی كه به عنوان نشانه شناسی معاصر مطرح شده است تقریباً از و اوایل قرن بیستم آغاز شد كه از دو مسیر مختلف منطق و زبانشناسی شكل گرفت.

در نتیجه آراء وپژوهشهای چارلز سندرس پیرس ؛ منطق دان و فیلسوف عمل گرای امریكایی بود كه نشانه شناسی عنوان رشته ای مستقل پیدا نمود . از نظر پیرس نشانه شناسی (semiotics) چارچوب ارجاعی است كه هر مطالعه دیگری را در بر      می گیرد. دو موضوع مهم در نشانه شناسی پیرس یكی به رابطه سه وجهی در رابطه دلالتی تاكید دارد كه عبارتند از باز نمون، موضوع (ابژه) و تفسیر، دیگر اینكه برای انواع نشانه ها طبقه بندی های مختلفی را ذكر نمود كه مشهورترین آن طبقه بندی      سه گانه نشانه های شمایلی(iconic)، نمایه ای(indexical) و نمادین (symbolic) می باشند.

تقریبا همزمان با پیرس، زبانشناس سوییسی فردینان دو سوسور، به مطرح كردن دانش نشانه شناسی پرداخت. سوسور در مجموعه گرد آوری شده درس گفتارهایش دوره زبانشناسی عمومی این چنین مطرح نموده است :

می توان دانشی را در نظر گرفت كه به بررسی نقش نشانه ها در زندگی جامعه می پردازد این دانش بخشی از روان شناسی اجتماعی عمومی خواهد بود كه ما آن را نشانه شناسی [semiologie] می نامیم (از واژه یونانی semeion «نشانه») نشانه شناسی برای ما مشخص می سازد كه نشانه ها از چه تشكیل شده اند وچه قوانینی بر آنها حاكم است. از آنجا كه این دانش هنوز به وجود نیامده، نمی توان گفت كه چه خواهد بود ولی چون حق وجود دارد، جایگاهش از پیش تعیین شده است. (سوسور، فردینان، 1382، ص24)

سوسور الگویی دو وجهی یا دو قسمتی از نشانه ارائه می كند از دید او نشانه تشكیل شده است از : دال ، تصویر صوتی مدلول، مفهومی كه دال به آن دلالت می كند  .از دید سوسور هم دال و هم مدلول جنبه ی روانشناسی دارند و هیچ یك جنبه ی مادی ندارند ، و به نظامی انتزاعی و اجتماعی تعلق دارند كه سوسور آن را لانگ نامیده است. این هر دو از نوع صورت هستند و نه جوهر . (سجودی، فرزان، 1382، ص23)

از دیگر منابع ذكر شده در نشانه شناسی مدرن می توان به پدیدار شناسی هوسرلی و آراء ارنست كاسیرر اشاره نمود، ارنست كاسیرر در فلسفه صورت های نمادین ،انسان را حیوان نمادپرداز تعریف می كند. امروزه نشانه شناسی به حوزه مطالعاتی تثبیت شده ای تبدیل شده و حجم قابل توجهی از كتابهای پژوهشی و مقالات در این حوزه وجود دارد . ژان ماری شفر آثار حوزه نشانه شناسی را در سه رویكرد شناسایی می كند:

1- سنت فكری لاك - پیرس- موریس، كه از میان قلمروهای آن می توان از ارتباطات انسانی غیر كلامی، یعنی از ایما واشاره وحالات چهره (اطوار پژوهی)، و نیز شیوه های تعامل مكانی (فاصله پژوهی) نام برد. واین قلمرویی است كه در آن نشانه شناسان با تفكرات مردم شناسان رفتارهای انسانی رویه رومی شوند

2- سنتی كه بر سیبرنتیك و نظریه ی اطلاع استوار شده است: این رویكرد در فرانسه در آثار آ.مول (1956) دیده می شود، اما خصوصاً در دهه های شصت و هفتاد در اتحاد شوروی سابق (به ویژه در حلقه ی تارتو ) تكوین یافته است مهم ترین سهم این نشانه شناسی در عرصه مطالعه ی نشانه های فرا زبانی و طرح و بسط نشانه شناسی فرهنگ است كه می توان به آثار یوری لوتمن در باره ی ادبیات و سینما یا به آثار اوسپنسكی در باره ی هنر اشاره كرد.

3- سنت زبان شناختی ای كه به ویژه در فرانسه چیرگی داشت و در واقع كمابیش با جنبش ساختگرایی یكی است.كه در ادامه و در بررسی آراء رولان بارت، اشاره خواهد شد.

 همچنین وی از آثار اومبرتو اكو یاد می كند كه آثار امبرتو اكو در هیچ یك از این سه دسته جای نمی گیرد. رویكرد اكو اساساً رویكردی تركیبی است : او كه با گذشت سال ها ، اهمیتی بیشتر برای نظریه ی پیرس قائل شد، آثار ساختگرایان (به ویژه آثار فرمالیست های روسی، بارت و گره ماس) را باهم تركیب كرد و توجه زیادی به اندیشه فلسفی در باره مسائل مربوط به نشانه داشت. اوبه تدریج جایگاه مهم تری برای فرایند تاویل قائل می شود . و پیشنهاد می كند كه بیایید تاكید را از روی تحلیل قراردادهای نشانه ای بر داریم و بر مطالعه ی كاربرد شناسی روایت، یعنی بر  روایت بودگی كلام، آن گونه كه خواننده مشاركت گر آن را تاویل می كند بگذاریم. اكو همچنین به وسایل ارتباط جمعی و فلسفه ی زبان نیز توجه دارد. (شفر، ژان ماری، 1380، ص 152-156)

اما نشانه شناسی بارت همانطور كه اشاره شد در طبقه بندی بالا در گروه سوم كه سنت زبانشناختی پساسوسوری و ساختگرایی است، قرار می گیرد. ساختگرایی به بازاندیشی درباره امور از دیدگاه زبان شناسی می پردازد. كلود لوی استروس در انسان شناسی و مردم شناسی، میشل فوكو در فلسفه و فلسفه علم، ژاك لاكان در روانكاوی و رولان بارت در نقد ادبی و فرهنگی، مبانی این ساختگرایی جدید را پایه گذاری نمودند كه از نشانه شناسی استفاده نموده اند . ریچارد هارلند در باره این دوره مهم از فعالیت بارت چنین می نویسد: «دوره رهبری نشانه شناسیك او یكسره به روزگار شكوفایی ساختار گرایی تعلق دارد كه به نیمه دهه 1960 مربوط می شود. در این دوره است كه او درباره ظهور علم عمومی نشانه ها آن گونه كه سوسور پیش بینی می كرد، به موعظه می پردازد.... بارت در اسطوره شناسی ، بینش های انفرادی بسیاری را توضیح می دهد ولی برنامه عظیم علمی در عناصر نشانه شناسی(1964) و نظام مد(1967)، مطرح می شود. كل جهان انسانی به صورت متنی آشكار می شود كه باید با نوع فنون نمادگرایانه ای خوانده شود كه در اصل برای متنهای ادبی ایجاد شده اند»(هارلند، ریچارد،1385،ص 376)

موضوع آثار بارت گوناكون بود: ادبیات، موسیقی، پوشاك، مسائل روزمره و اجتماعی، عكاسی، سینما، نقاشی، گرافیك و ... اما یك نقطه همواره در آثارش نقطه مركزی محسوب می شد: هدف اش نه كشف حقیقت پنهان در آثار، بلكه شناخت زبان آنها بود. او در پی كشف معانی نبود و می خواست قائده های معنایی را كشف كند، یعنی امكاناتی كه زبان برای معنا بوجود می آورد و موضوع نقد ادبی نیز كشف زبان است، نكته اصلی نه پیام، بلكه رمزگان است.( احمدی، بابك،1370، ص 216)

بارت در نخستین كتابش در درجه صفر نوشتار كه در باره تاریخ سبك ادبی در فرانسه بود به نقد فرهنگستانی یعنی نقدی كه متن را رها می كند و به اتفاقات زندگی مولف وغیره... می پردازد، انتقاد داشت. وی نشان داد كه تاریخ ادبیات به نظر منتقدان قدیمی به معنای در هم شدن روش تاریخی با روش روانشناسیك است . در نتیجه آنان هرگز تاریخ ادبی را ننوشته اند بلكه تاریخ یا شرح زندگی مولفان را نوشته اند. ( همان،1370، ص 214)  این سویه انتقادی وی كه با دیدگاه سوسیالیستی وی همراه بود در انتقادهای وی بر اسطوره، بورژووازی و ... نیز مشهود است.

.

بارت در دهه پایانی عمر خود از شیوه دوره ساختار گرایی خود به دور شد و در متونی كه خلق كرد، لذت متن(1975)، رولان بارت نوشته رولان بارت (1977) و گفتمان یك عاشق(1978) خط میان منتقد و نویسنده را از میان بر می دارد. بارت در نوشتار خود شیوه ای خاص داشت كه خصوصا در این آثار كه وی تحت عنوان اخلاقیت یاد می كند به اوج می رسد، او به اشاره وخلاصه می نوشت كه شعر گونه بود و در واقع به روش نیچه در قطعه های كوتاه می نوشت. مایكل پین در توصیف رولان بارت می نویسد : « بارت بیشتردر مقام یك مجری ایده ها كار می كرد تا مصنف ایده ها و دوم آن كه هر اجرای فردی او تنها یكی از امكان های بالقوه ی اثر را محقق می كند. پس ،شگفت آور نیست كه او مصمم بود تا نقش های نویسنده و خواننده ، نوازنده و شنونده ، را تا حد امكان به یكدیگر نزدیك كند»(پین مایكل، 1382، ص5و6 )

خود بارت در اشاره به قطعه نویسی در آثارش در در یكی از مهمترین آثار متاخرش رولان بارت نوشته رولان بارت چنین می نویسد :« نخستین ،یا تقریبا نخستین، متن او (1942) شامل مجموعه یی از قطعات است ،این انتخاب در آن زمان متكی به این توجیه ژید گونه بود كه عدم انسجام به یك نظم دست وپا گیر ار جحیت دارد از آن پس، او در واقع هیچ گاه از كوتاه نویسی دست نكشیده : تابلوهای كوچك اسطوره شناسی ها و امپراتوری نشانه ها ، مقالات و  مقدمه های جستار های انتقادی ، خوانه های s/z بندهای سر لوحه یی در میشله ، قطعات جستار دوم راجع به ساد در ساد ، فوریه،لوبولا، وقطعات لذت متن.» (بارت،1383،ص121)

بارت همچنین از ژانرهای متفاوت آثارش یاد می كند كه آنها را در جدولی به نام مرحله ها ترسیم نمود كه تاثیر پذیری و بینامتن آثارش را ذكر نموده است (همان ،1383،ص190 ) .

Description: bart1.jpg

 

ب- نشانه شناسی و متنیت در آثار رولان بارت

رولان بارت در عناصر نشانه شناسی درباره علم نشانه شناسی اظهار می كند كه اگرچه ایده های سوسور راهنما و سر فصل های بزرگی بودند، اما نشانه شناسی هنوز دانشی نوپاست. و امروزه برخلاف سوسور كه فكر می كرد زبان شناسی بخشی از دانش عمومی نشانه هاست، دیگر اطمینانی وجود ندارد كه بتوان در زندگی امروز نظامهای جامع كه از نشانه ها تشكیل شده اند را بیرون از حوزه زبانشتاسی پیدا نمود. و در شناسایی چنین نظامهایی باید گفت، یك زبان درجه دوم هستند كه واحدهای آن دیگر تك هجا ها و تك واژه ها نیستند بلكه بخشهای بزرگتری از گفتار هستند كه به اشیا یا قسمت هایی ارجاع دارند. و شاید سرنوشت نشانه شناسی در حل شدن آن در زبانشناسی باشد. ودر نتیجه باید گفت كه این نشانه شناسی است كه جزئی از زبانشناسی است. (بارت،1370،ص 12-14)

بدین ترتیب بارت با استفاده از قوائد زبانشناسی، نشانه شناسی را با توجه به دیالكتیك های موجود بین زبان/گفتار، دال/ مدلول، نظام/ همسازه ( محور های همنشینی و جانشینی) و تطابق/ تضمن بررسی میكند. همچنین وی خاطر نشان كرد كه با استفاده از زبانشناسی ساختگرا می توان وحدت تحقیقات انجام شده توسط ساختگرایان در انسان شناسی، جامعه شناسی، روانشناسی و سبك شناسی كه همگی حول و حوش مفهوم دلالت قرار دارند را روشن نمود.

بارت چشم اندازهای جامعه شناختی و فرهنگی ای همچون نظام پوشاك، نظام غذا، نظام اتومبیل و نظام اثاثیه منزل را با استفاده از تقابل زبان/گفتار معین می كند. چرا كه زبان یك نهاد اجتماعی و یك نهاد ارزشی است كه به هیچ وجه یك فعل به شمار نمی آید و فرد نمی تواند آن را خلق كند و در مقابل، گفتار اساساٌ یك فعل فردی و مربوط به انتخاب و اندیشه شخصی است. بنابراین این فرض را در نظر می گیرد كه یك مقوله كلی بنام زبان/گفتار وجود دارد كه همه نظامهای نشانه ای را دربر می گیرد. (همان، ص 35)

به عنوان مثال، زبان در نظام پوشاك تشكیل شده است از: 1) تقابل تكه ها و اجزای لباس كه تغییرات آنها تغییر در معنی را ایجاد می كند ( نوع كلاه مورد استفاده)، 2) قواعدی كه بر پیوستگی اجزاء در میان خودشان یا بر طول یا عرض بدن وجود دارد. و گفتار در نظام پوشاك شامل همه پدیده های مربوط به ساخت بی قاعده یا روش فردی پوشش است (اندازه لباس، درجه پاكیزگی، آرایش ها و زینت های شخصی) ( همان، ص 37)

بارت با متناظر قرار دادن گفتار/ زبان، با همسازه/نظام، نتایج بدست آمده را در دو محور همنشینی و جانشینی و با تاثیر از یاكوبسن در تقابل دو شیوه بیان استوار بر استعاره و استوار بر مجاز مرسل، تحلیل می كند. محور نخست زبان، محور ارتباطات همنشینی است كه آن را همسازه می نامد كه ماهیتاً با گفتار یكسان است، چون می توان آن را به عنوان تركیبی از نشانه ها تعریف كرد. و دومین محور زبان را، نظام تشكیل می دهد كه شامل پیوستگی هاست كه از آن به سطح جانشینی نام برده می شود و دارای ارتباط نزدیك با زبان به عنوان یك نظام است.

Description: bart4 .jpg

 

بارت در جدولی كه از نظام و همسازه ارائه می دهد نظام های لباس، غذا، اثاثیه و معماری را تشریح می كند. (همان، ص87) به عنوان مثال در نظام غذا و در صورت غذاهای رستوران ها شاهد دو محور همنشینی و جانشینی می باشیم، بدین ترتیب كه خواندن افقی عناوین پیش غذا ها با نظام غذایی مطابقت دارد و خواندن عمودی صورت غذا به همسازه مربوط می شود.

واپسین بخش از عناصر نشانه شناسی به موضوع دلالت ضمنی و فرا زبان می پردازد. بارت مفهوم دلالت ضمنی و  مراتب دلالت را از یلمسلف وام گرفته است، در هر زبان نشانه ها  سازنده زبانی دوم هستند یعنی یك نشانه كه از دال و مدلول تشكیل شده، خود سازنده دالی تازه می شود كه دلالت ضمنی را ایجاد می كند. همچنین بارت در تعریف فرا زبان می گوید: «در نشانه شناسی تضمنی، دالهای مربوط به نظام دوم بوسیله نظام اول ایجاد  می شوند، این امر در فرا زبان معكوس است: در آنجا مدلولهای مربوط به نظام دوم توسط نشانه های نظام اول ایجاد می شوند.» (همان، ص123)

در مقاله مشهور اسطوره ، امروز از  اسطوره شناسی ها، بارت برای اسطوره مفهومی همچون معنای ضمنی بدست  می دهد: « اسطوره نظامی خاص است. به این معنی كه از زنجیره نشانه شناسیكی ساخته شده است كه پیش از خود آن وجود داشته است: این یك نظام نشانه شناسیك ثانویه است.آنچه در نظام نخست نشانه است (یعنی همبستگی تام یك مفهوم و یك تصور) در نظام دوم به دالی ساده تبدیل می شود در اینجا باید یادآوری كرد كه مواد گفتار اسطوره ای (لانگ به معنی دقیق آن، عكس، نقاشی، پوسترها، مراسم آیینی، اشیاء و غیره) هر قدر هم كه در آغازگاه متفاوت بوده باشند، به محض آنكه به چنگ اسطوره بیفتند به كاركردی صرفاً دلالتی فرو كاسته می شوند.... همه چیز چنان رخ می دهد كه گویی اسطوره، نظام صوری دلالت های نخست را به كناری می راند از آنجا كه این انتقال جانبی در تحلیل اسطوره نقش اساسی دارد، آن را به شیوه زیر ارائه می دهم»(بارت،1375، ص 38)

Description: bart6.jpg

دو نظام ارائه شده در مدل بارت برای اسطوره یكی زبانشناسیك است كه آن را زبان- موضوع نامیده و دیگری اسطوره است كه آن را فرا زبان می نامد زیرا زبان دومی است كه در آن درباره زبان اولی سخن گفته می شود. مثال مهمی كه در بیان این مفهوم تشرح كرده است را به شكل خلاصه چنین معرفی می كنیم: تصویر نمای نزدیك یك جوان سیاه پوست با لباس نظامی در حال ادای احترام بر روی مجله پاری ماچ ، دالی است كه مدلول آن آمیزه ای از فرانسه گرایی و نظامی گری است. اما از این نشانه دال اسطوره تشكیل می شود كه بارت آن را فرم می نامد و مدلول آن را مفهوم  و مولفه سوم (نشانه)را دلالت اسطوره، كه در این مثال امپراتوری بودگی فرانسه مفهوم یا مدلول دلالت اسطوره می باشد.

هدف تحقیق نشانه شناختی از نظر بارت، بازسازی و تجدید بنای كاركرد نظامهای دلالت (به غیر از زبان) بر طبق نوعی فرآیند ساختگرایانه است كه می خواهد خیال را در باره اشیاء مشاهده كند. بارت عقیده داشت كه در تعامل با نشانه است كه      می توان به متن نزدیك شد

وی درباره شیوه تحقیق نشانه شناسی متذكر می شود كه می بایست بر اساس یك اصل محدود كننده كه اصل تناسب است، توصیفات و ویژگیهای واقعیات را از یك نقطه نظر گردآوری كرد و محدوده های نظام مورد بررسی چون از پیش شناخته شده نیستتند باید برای شناخت پردازش شود تا ساختار و هیات كلی بر اساس نوعی اختیار تعیین شود. و برای انتخاب این هیات كلی توصیه می كند كه اولا باید به اندازه كافی گسترده باشد تا عناصر آن یك نظام كامل از شباهتها و تفاوتها را اشباع كند و ثانیاً باید تا حد ممكن همگن باشد یعمی عناصر آن در جوهر و ماده و نیز در همزمان بودن همگن باشند. ( بارت، 1370، ص 129-132)

بابك احمدی یادآوری میكند كه، بارت در مواردی نشانه شناسی را علم یا نظریه ای كلی می دانست و به این اعتبار از     « نگره نشانه شناسی » یاد می كرد، ولی یكبار در سخنرانی اش در كلژ دوفرانس اعلام كرد كه از همان آغاز به گمانش علم نشانه ها به كار نقد اجتماعی می آمد یعنی به مثابه یك روش بررسی و ژان پل سارتر و برتولد برشت را همچون سوسور در این نقادی از چهره های اصلی می شناخت (احمدی، بابك،1381، ص12)بارت به گونه ای مشروط به بنیان «علم ادبی» اعتقاد داشت كه او را از فرمالیست های روسی جدا می ساخت. و به نظرش نكته مركزی نه نظریه علم ادبی بلكه « زبان علم ادبی» بود. اما در آخرین دهه زندگی اش باورش به علم ادبی كمتر شد چرا كه گفته بود نقد ساختاری روشی اصولی، نهایی و قطعی ندارد تا بتوان با آن هر گونه متنی را شناخت: قائده های همگانی در آثار ساختگرایان به منظور ارائه چنان روشی تدوین نشده اند. (احمدی، بابك،1370، ص216)

 همانطور كه اشاره گردید بخش مهمی از آثار منتقدانه بارت غیر از ادبیات شامل نشانه شناسی تصویری و هنری می باشد و آنچنانكه گزارش شده، وی بین سالهای 1946-1972 حدود 20 مقاله در باره تصویر و بیشتر درباره عكاسی بانگرشی جامعه- شناسانه نگاشته، بجز متنی در 1953 در باره نقاشی هلندی و چند گزارش در مورد آثار و نمایشگاههای هنری، اما بین سالهای 1973-1980 حدود 20 مقاله در باره انواع هنر های دیداری نوشت، از عكاسی، نقاشی و نقاشی متحرك و غیره (كهنمویی، ژاله، 1386، ص 129)

در مقاله  آیا نقاشی یك زبان است؟ ، در پاسخ به این پرسش كه ارتباط بین تصویر و زبانی كه برای خوانش آن استفاده می شود چیست؟ بارت این چنین بیان می كند: « نشانه شناسی به عنوان علم نشانه ها  نتوانسته است راهی به سوی هنر باز نماید: یك مانع ناخوشایند كه با عمل نكردن خرافه انسان گرایان قدیم شدت می یابد كه می گویند: خلاقیت هنری نمی تواند در حد یك سیستم كاهش یابد، سیستم آن طور كه ما آن را می شناسیم همواره دشمن هنر و انسان تلقی شده است»(بارت، 1379،ص147) همچنین در ادامه این مقاله ذكر می كند: « مساله بكار گیری زبانشناسی برای تصویر، تزریق كمی نشانه شناسی به تاریخ هنری نیست. مساله حذف فاصله (سانسور) است كه به طور بنیادی تصویر را از متن جدا می كند. چیزی متولد شده است، چیزی كه ادبیات را همچون نقاشی بی اعتبار خواهد كرد ( و فرا زبانشناسی آنها، نقد و زیبایی شناسی را مرتبط می كند) وergography عمومیت یافته را جانشین الو هیت های فرهنگی قدیمی می كند، متن چون اثر هنری و اثر هنری چون متن »  (همان ص 149)

 

نتیجه:

درباره نشانه شناسی رولان بارت باید گفت كه وی هرچند نشانه شناسی را در معنای عام آن در پدیدارهای اجتماعی بررسی نموده است ولی به نظر همواره این سویه گرایش زیبایی شناسیك وی بوده است كه خود وی را در مقام یك منتقد هنری و البته یك هنرمند متن پرداز در این جست و جو ها قرار می دهد. بارت در دوره ساختگرایی سعی در بنیان نظریه ای در علم ادبی و نشانه شناسی داشت تا از آن بتوان در برخورد با پدیدار های اجتماعی، فرهنگی و هنری به مثابه روش بررسی مورد استفاده قرار داد.

اگرچه این آرمان بارت تا به امروز باقی مانده است اما دستاوردهای او در دانش نشانه شناسی و پایه گذاری نشانه شناسی اجتماعی و هنری  از سوی او تاثیری اساسی در پیشبرد آن گذاشته است . شاید بتوان شكل پیشرفته ای از نشانه شناسی را در آراء امبرتو اكو پیگیری نمود. رولان بارت در دوره پس از ساختگرایی نیز هرچند همواره بر كاربرد نشانه شناسی اصرار داشت اما به نظر دیگر در پی پرداختن به نظریه علم ادبی نبود و در این دوره با رویكردی كه به مقوله متنیت داشت در تقویت نقد جدید خود كوشید وآثار خلاقانه و بی نظیری همچونامپراتوری نشانه ها (در برخورد با خورد با فرهنگ شرقی ژاپن) و یا رولان بارت نوشته رولان بارت پدید آورد كه به بهترین نحوی می توانند  دیدگاه نشانه شناختی را ارائه دهند.

 

میثم رضایی مهوار-1387

 

  

منابع و ماخذ:

 

 

·         احمدی، بابك،1370، ساختار و تاویل متن، تهران: نشر مركز.

·         احمدی، بابك،1381، از نشانه های تصویری تا متن به سوی نشانه شناسی ارتباط دیداری، تهران: نشر مركز.

·         بارت، رولان، 1370، عناصر نشانه شناسی، ترجمه مجید محمدی،تهران: الهدی.

·         --------  1375، اسطوره ، امروز، ترجمه شیرین دخت دقیقیان، تهران: نشر مركز.

·         --------  1379، آیا نقاشی یك زبان است، ترجمه بهنام جعفری جلالی، زیباشناخت ش 2و3،تهران: وزارت فرهنگ            

و ارشاد اسلامی.

·         --------  1383 ، رولان بارت نوشته رولان بارت، ترجمه پیام یزدانجو، تهران: نشر مركز.

·         --------  1384 ، امپراتوری نشانه ها، ترجمه ناصر فكوهی، تهران: نشر نی.

·         پین، مایكل،  1382، بارت، فوكو، آلتوسر، ترجمه پیام یزدانجو، تهران: نشر مركز.

·         سجودی، فرزان، 1382، نشانه شناسی كاربردی، تهران: نشر قصه.

·         سوسور، فردینان، 1382، دوره زبانشناسی عمومی، ترجمه كورش صفوی، تهران: هرمس.

·         شفر، ژان ماری، 1380، نشانه شتاسی، از كتاب «نشانه شناسی» نوشته پی یر گیرو، ترجمه محمد نبوی، تهران: آگه.

·         كهنمویی، ژاله، 1386، رولان بارت و نشانه های تصویری، از مجموعه مقالات هم اندیشی بارت و دریدا، تهران:  فرهنگستان هنر.

·         هارلند، ریچارد، 1385، درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت، ترجمه علی معصومی و...، تهران: چشمه.


گؤنده ریلیب تاريخ شنبه 29 آذر 1393یازار احمد محمدپور